چرا به زبان هندی در ایران، فارسی می گویند؟ / ارسلان قشقایی

چرا به زبان هندی در ایران، فارسی می گویند؟ / ارسلان قشقایی
چرا به زبان هندی در ایران، فارسی می گویند؟ ارسلان قشقایی

مقدمه از هارای:

بدون تردید انگلیسی ها و مزدوران آنها در قباهای مختلف دانشگاهی و حوزه ای خیانت های بیشماری را در قبال ملل ممالک محروسه مرتکب شده اند که هم اکنون نیز این خیانت ها خود را در اشکال گوناکون در بازار مکاره های آنها که ظاهری حقیقت گرا و معصومانه دارند  خود را بطور زیرکانه در قلب و ذهن افراد ناآگاه رسوخ می دهند.

  قلب کردن تاریخ ممالک محروسه و مهاجر جلوه دادن ساکنین اصلی این سرزمین و جا زدن یک قوم مهاجر بعنوان صاحبخانه این سرزمین و دادن قباله و یا سند اصلی آن به نام یک قوم نانجیب که خود را تلاش می کند نجیب معرفی کند از مهمترین سر فصل های تحریف و جعل تاریخ ممالک محروسه محسوب می شود.

با وجود خفقانی که از بدو به حکومت رسیدن هندوها با یک کودتای انگلیسی در ممالک محروسه حاکم شده است، روشنفکران و فعالین ملی دیگر ملل در عرصه های گوناگون از جمله تاریخ موفق شده اند تا پرده دروغ را از روی خورشید حقیقت به کنار بکشند و موجبات تابش راستی و درستی را فراهم بیاورند.

مقاله ای را که مؤلف آن آقای ارسلان قشقایی هستند از جمله همین مقالات حقیقت گستر است که انگشت خود را به نقطه حساسی در رابطه با هویت اصلی مهاجرین نانجیبی  که نام خود را نجیب نهاده اند گذاشته است.

 لازم دیدیم که قبل از مقاله ی ایشان چند سوال و جواب که به ذهن هر انسانی می تواند خطور می کند بعنوان مقدمه این مقاله درج کنیم:

سوالاتی نظیر اینکه:

-آیا هیچ از خودمان پرسیده ایم که چرا بزرگانی همچون مولانا و سایر ادیبان از فارسی گویی بعنوان هندی گویی ذکر می کنند؟؟؟

-
آیا هیچ می دانیم که پس از کودتای انگلیسی رضا میر پنج نام این قوم مهاجر از هندو به فارس تغییر نام داده شد و کتابهایی که در آنها نام فارس وجود داشت همه ی شان مانند کتیبه های دروغین و جعلی شان، در قرن اخیر در زیر چتر تصحیح؟؟؟!!!  از هندی به فارسی جعل شده ند؟؟؟ و در نتیجه القاهای دروغین تاریخ نویسان مزدور دربار پهلوی، تاریخ سراسر دروغی را برای این مهاجران تراشیده و بنا نهاده اند و به مهاجرین هندی قبولانده اند که آنها وارث و صاحب ممالک محروسه  هستند!!!

-
آیا هیچ می دانیم که فارس امروزی- همانطور که در ادامه مقاله آقای ارسلان قشقایی شاهد آن خواهیم بود- کولی زاده های هندی هستند که با هدف مصادره تمدن موسوم به پارس باستان، و بخاطر احساس حقارت نام خودشان را به دروغ  فارس جا می زنند؟؟؟

-
آیا هیچ می دانیم که اینها در واقع همان هندوهای مهاجر هستند  که از هندوستان راهی ممالک محروسه شدند و در سایه لطف و مرحمت ملت و پادشاهان تورک در کویرهای مرکزی ایران سکنی گزیدند؟؟؟

– آیا هیچ از خودمان پرسیده ایم که چرا هندوهای مهاجر در نواحی مرکزی ممالک محروسه یعنی در مناطق کویری و بد آب و هوا (در مقایسه با سایر نقاط کشور) زندگی می کنند ؟؟؟


- معمای زندگی هندو های ( فارسهای) کولی مهاجر در نواحی کویری چیست؟؟؟ آیا غیر از این است که هیچ تورکی نمی خواست سرزمین زیبا و با آب و هوای خوش خود را به مهاجران کولی ببخشد؟

– آیا هیچ از خودمان پرسیده ایم که اگر این کولی ها صاحب امپراتوریهای آنچنانی بودند!!! چرا مناطق خوش آب و هوا را برای زندکی خود بر نگزیدند؟؟؟

– آیا غیر از این است که اینها کولیان مهاجر بودند و از خود سرزمینی نداشتند که در آن سکنی گزینند؟؟؟

– آیا هیچ از خودمان پرسیده ایم که چرا یزدگرد سوم پس از شکست ذلیلانه خود در برابر عرب های مسلمان نتوانست در ممالک محروسه  بماند و به آسیای مرکزی به نزد تاجیک ها که از تبار او بودند گریخت؟؟؟ آیا دلیل غیر از این است که اکثر ساکنان ممالک محروسه هندی و هندی تبار نبودند که یزدگرد سوم پیش آنها بماند؟

– آیا هیج از خودمان پرسیده ایم که چرا یزدگرد سوم به آزربایجان نگریخت؟؟؟ مگر نه اینکه آخوند کسروی و آخوندهای عمامه ای و کراواتی ادعا می کنند که آزربایجان زبانش از خانواده زبان آریانی و به تبع این ادعای موهوم تبار آریایی-تاجیکی داشت؟؟؟ و بعدا تورک شد؟؟؟!!! اگر اینطور بود و آزربایجانی های غیور هندی و تاجیکی بودند چرا این غیور مردان هندی و تاجیکی به پادشاه هندی خود-یزدگرد سوم – پناه ندادند؟؟؟ و از او حمایت نکردند؟ آزربایجانی و عدم حمایت از شاه کشور در برابر یک دشمن؟؟؟

– آیا غیر از این است که این خزعبلات را فقط می توان در تاریخ جعلی موجود در دانشگاه ها و حوزه های علمیه؟؟!!! هندوان یافت؟ آیا غیر از این است که آزربایجان مسکن هندی ها نبود، بلکه خانه ازلی و ابدی تورک ها بوده و هست و علیرغم توطئه های موذیانه آخوندهای به ظاهر مسلمان و در واقع موبدان و مغ های زرتشتی مسکن تورک ها  خواهد ماند؟ صد در صد و به یقین خواهد ماند.

-آیا هیچ می دانیم زبان فارسی زبان مهاجر است و زبان ملی هیچ کسی در ممالک محروسه نیست؟؟؟ و همچنانکه دکتر پرویز ناتل خانلری در کتاب زبانشناسی و زبان فارسی در صفحه ۱۴۶ به صراحت می گوید که “زبان فارسی تنها زبانی در کشور است که با ایل (تیره) و یا قوم مشخصی وارد ایران نشده و مهاجر ادبی و دیوانی، یعنی وارداتی از بلخ و افغانستان و آسیای شرقی (تاجیکستان)، و آسای مرکزی (سمرقند و بخارا) به کشور کنونی ما ایران است.”

-آیا هیچ می دانیم رقصی که آقای خردادیان از این جا و آنجا بنام رقص ایرانی راست و ریست کرده اند بیشتر حرکات موزون آن همان حرکات موزون رقص های هندی است؟؟؟ و کافی است به چند فیلم موزیکال هندی نگاه کنیم تا معنای رقص ایرانی بیشتر برای ما آشکار شود.

– آیا شباهت یا بعبارت دیگر عین هم بودن آرم جمهوری اسلامی و آرم سیک های هندی از روی تصادف است؟؟!!! آیا در این جهان هستی هیچ عملی یا پدیده ای بدون دلیل است؟؟؟ آیا نه اینکه تشابه یا عین هم بودن آرم های سیک های هندی و جمهوری اسلامی نه از روی تصادف و یا اتفاق بلکه از ذهنیت تاریخی هندو های ممالک محروسه نشات می گیرد؟؟؟

– اگر در طهران و سایر نقاط ممالک محروسه سیک های هندی هنوز هم معبد خود را دارند و از زبان هندی -فارسی- با هزینه میلیاردی سیادت و صیانت می شود ولی برای سی درصد سنی کشور در طهران حتی یک مسجد سنی وجود ندارد و یا زبان تورک ها با سیاست های نژاد پرستانه آخوند های هندی محدود و قدغن می شود، دلیل محکمی بر متعصب بودن این آخوند های عمامه ایی و یا کراواتی به خون، اصل و نسب هندی شان و هندی بودن شان نیست؟؟؟؟

– آیا عصبانیت آخوند های عمامه ای و کراواتی از سرنگونی مجسمه کاوه آهنگر که در عفرین به دست تروریست های مارکسیت-لنینیستی بر پا شده بود،  پرده را از چهره این هندوهای به ظاهر مسلمان بر نمی دارد؟

– آیا غیر از این است که دلیل حمایت این آخوندهای عمامه ای و یا کراواتی ازتروریست های مارکسیت-لنینیستی بخاطر یکی بودن تبار هندی آنهاست؟؟؟ و اسلام نیست جز ملعبه ای در دستان این مغ های به ظاهر مسلمان!

———————————————————————————

چرا به زبان هندی در ایران، فارسی می گویند؟-ارسلان قشقایی

اغلب نویسندگان و شعرای فارسی زبان، صراحتاً «زبان فارسی» را «زبان هندی» و مردم فارس را «هندی زاده» معرفی کرده اند. اساتیدی مانند: دهخدا، سعید نفیسی، خواجوی کرمانی، حافظ شیرازی، مولوی بلخی، فردوسی طوسی و غیره، رسماً زبانهای فارسی و هندی را هم خانواده معرفی کرده و برخی نیز ریشه زبان فارسی را شاخه گرفته از «زبان هندی» و قوم فارس را «هندی زاده» معرفی کرده اند.

فرهنگستان زبان هندی و تمام زبان شناسان اروپایی و آمریکایی نیز، زبان فارسی را شاخه ای از زبان سانسکریت هندی معرفی کرده اند که در اینجا خلاصه ای را بیان میکنیم.
پروفسور ادوین فرانسیس بریانت: متخصص هند شناس معروف آمریکایی، در کتابش می نویسد که زبان سانسکریت جزئی از شاخه «هند و ایرانی» نزدیکترین فامیل زبان ایرانی اوستایی و فارسی قدیم است.

Sanskrit is a member of the Indo-Iranian subfamily of the Indo-European family of languages. Its closest ancient relatives are the Iranian Languages Avestian and old persian.

ملاحظه میکنید که اینهمه بیخود «زبان اوستایی» سر داده اند،در حقیقت خود زبان اوستایی هم شاخه ای از زبان سانسکریت هندی است.

استاد علی اکبر دهخدا، در معنی کلمه «آریا» چنین مینویسد: «آریا عنوانی است که اجداد مشترک ملل هند و ایرانی خود را بدان معرفی میکردند و آنرا لغتاً بمعنی شریف دانسته اند و نام ایران نیز از این ریشه مشتق است».

ملاحظه میکنید که استاد دهخدا، اقوام فارسی و هندی را از یک ریشه قومی و نژادی معرفی میکند و اذعان میدارد که واژه «ایران» از واژه «آریای» هندی میآید.
.
استاد علی اکبر دهخدا، در معنی لغت “تاجیک” چنین می نویسد: «تاجیکان مردمانی هستند که در مشرق ایران و شمال افغانستان، در ترکستان روس و همچنین در ارتفاعات 3000 متری فلات پامیر پراکنده اند و بزراعت اشتغال دارند. غالب تاجیکها از نژاد خالص ایرانیند و همه آنها چادر نشین می باشند».
ملاحظه میکنید که استاد دهخدا هم صریحاً اعتراف میکند که تاجیکها چادرنشینانی هستند از نژاد خالص آریایی (هندی) که در ایران، افغانستان و در قسمتی از ترکستان پراکنده اند و سرزمین خاصی ندارند.

استاد علی اکبر دهخدا، کاولی (کابلی) را علناً “کولی” معرفی کرده و اذعان میدارد که کابلی ها از هندوستان مهاجرت کرده اند. در ضمن خوب میدانیم که کابلی ها بزبان تاجیکی (فارسی سانسکریت) صحبت میکنند.

سعید نفیسی در ماهنامه ارمغان چنین مینویسد: «در این مدت دراز، آریائیان هندی و ایرانی (فارس) که برادران پدری و مادری بوده اند، در مدت ده هزار سال نه تنها همواره همسایه دیوار به دیوار بوده اند بلکه هرگز در میانشان جدائی نیفتاده و همیشه نزدیک ترین روابط مادی و معنوی را با یکدیگر داشته و تاریخ دوره هخامنشی و اشکانی و ساسانی بهترین گواه این مدعی است .

رشته دیگر از ادب فارسی که در هند به اوج کمال و ترقی خود رسیده، لغت نویسی است و قطعاً می توان گفت که نود درصد از کتابهای لغت فارسی را در هند تألیف کرده اند . به همین جهت یاد گرفتن زبان اردو برای فارس زبانان از آسانترین کارهاست.

ملاحظه میکنید که سعید نفیسی که خودش یکی از بنیانگذاران شوونیسم فارس بود، بصراحت اعتراف میکند که پدران و مادران هندیها و فارسها یکی است و حتی هخامنشیان را نیز هندی الاصل معرفی میکند و هندوستان را سرزمین مادری لغات فارسی معرفی میکند.

امروزه علت اختلاف زبان فارسی با هندی، فقط بخاطر ورود هزاران لغات عربی بزبان فارسی است ولی ریشه بنیادی زبان فارسی همانا سانسکریت هندی است.

مولوی بلخی، که از تورکان بلخ بود ولی بزبان فارسی شعر می سرود، یک رباعی معروفی دارد که میگوید:

بیگانه مگوئید مرا زین کویم – در شهر شما خانه خود می جویم
دشمن نیم ارچند که دشمن رویم – اصلم ترک است اگرچه هندی گویم

ملاحظه میکنید که مولوی علناً خودش را تورک و «زبان فارسی» را «زبان هندی» معرفی میکند. ظاهراً مولوی بزبان هندی شعر نگفته و فقط بزبان فارسی شعر گفته ولی اگر به کنه مسئله دقت کنیم در می یابیم که مولوی، زبان فارسی را زبان هندی نیز معرفی کرده است.

مولوی بلخی «زبان فارسی» را به «خر» تشبیه کرده است و در دیوان غزلیات شمس تبریزی، غزل شماره 3203 چنین میگوید:

جان سوارست و فارسی خر تن زیر ران او – زشت باشد که زیر خر، کند این روح مرکبی

مولوی بلخی مردم آذربایجان را نیز تورک معرفی کرده و چنین می گوید:

شمس تبریز شاه ترکان است – رو به صحرا که شه به خزگه نیست

حافظ شیرازی، که به ادعای بسیاری از اهل فن از تورکان قشقایی بود و بارها خودش را «ترک شیرازی» معرفی کرده، در مورد زبان فارسی شعری دارد که می گوید:
شکر شکن شوند همه طوطیان هند – زین قند پارسی که به بنگاله می رود

در این شعر، صنعت «مراعات النظیر» بکار رفته و شاعر کلماتی مانند: «هند، قند پارسی (زبان فارسی) و بنگال» را هم خانواده معرفی کرده است.

در اشعار حافظ شیرازی حتی یکبار نام «ایران» نیامده ولی دهها بار واژه ترک (تورک) آمده است.
.
خواجوی کرمانی، در وصف معشوقه اش چنین می گوید:

ای لب و گفتار تو کام دل و قوت جان – لعل زمرد نقاب گوهر یاقوت کان
زلف تو هندو نژاد لعل تو کوثر نهاد – هندوی آتش نشین کوثر آتش نشان

ملاحظه میکنید که خواجوی کرمانی، معشوقش را هندو نژاد معرفی میکند. با توجه به اینکه خواجوی کرمانی تمام عمرش را در شهرهای کرمان و شیراز گذرانده است و هیچوقت به هندوستان نرفته بود که مدعی شویم، شاید معشوقه اش اهل هندوستان باشد، بلکه به همشهری خود هندو نژاد می گوید.

در اشعار خواجوی کرمانی بیش از صد بار واژه های «هند و هندوستان» بکار رفته است. در حالیکه واژه «ایران» فقط دو بار در اشعارش بکار رفته و آنهم به قصد تحقیر.

خواجوی کرمانی شهر شیراز را نیز ترکستان معرفی کرده است و اذعان میدارد که شیراز خاک تورکان قشقایی است.
چشم آفت مستان شده رخ طیره بستان شده – شیراز ترکستان شده کان بت ز فرخار آمده

لازم بذکر است که خواجوی کرمانی تمام اواخر عمرش را در شیراز گذرانده بود و علناً شیراز را ترکستان معرفی کرده است.

فردوسی طوسی، قوم پارس قدیم را اصلاً ایرانی نمی داند و وقتی نام ملیتها را میشمارد، قوم پارس را جدا از ایرانی معرفی میکند و می گوید:

ز پنجاه باز آوریدند سی – ز ایرانی و رومی و پارسی

فردوسی طوسی در باره مهاجرت کولیهای لور (لرها) به ایران چنین می گوید که بهرام گور از پادشاه هندوستان (شنگل) ده هزار کولی خواست تا بقصد رامشگری به ایران بفرستد.
از آن لوریان برگزین ده هزار – نر و ماده بر زخم بر بط سوار
به ایران فرستش که رامشگری – کند پیش هر کهتری بهتری
چو برخواند آن نامه شنگل تمام – گزین کرد زان لوریان به نام
به ایران فرستاد نزدیک شاه – چنان کان بود در خور نیک خواه
چو لوری بیامد به درگاه شاه – بفرمود تا برگشایند راه
به هر یک یکی داد گاو و خری – ز لوری همی ساخت برزیگری

فردوسی اجداد لرها، تاجیکها (قوم فارس) و کردها را کوچی های مهاجر هندی معرفی میکند که بتدریج از زمان ساسانیان به خاورمیانه کوچیده اند.

برای مطالعه بیشتر در این زمینه میتوانید به مقاله «فارسها از تبار کولیهای مهاجر هندی هستند» مراجعه نمایید. در آن مقاله توضیح دادیم که نام شهرهای فارس نشین ایران همه اسامی هندی هستند.
.
نتیجه گیری:

شاخه های زبان سانسکریت یعنی (کردی، فارسی و لری) بدنبال مهاجرت کولی های مهاجر هندی به شمال عراق و جنوب ایران، از زمان ساسانیان بتدریج در بعضی نقاط خاورمیانه رایج شد و در زمان سامانیان تاجیک، آموزش آن اجباری شد. زبان پارسی در دوره قبل از ساسانیان با زبان فارسی امروزی کاملاً متفاوت بود و کولی زاده های هندی بقصد مصادره تمدن پارس باستان، نام خودشان را نیز فارس نهادند.
.

منابع:
Levin, Saul. Semitic and Indo-European, Volume 2. John Benjamins Publishing Company. p. 431.
Edwin Francis Bryant; Laurie L. Patton. The Indo-Aryan Controversy: Evidence and Inference in Indian History. Psychology Press. p. 208.
لغتنامه استاد علی اکبر دهخدا
ماهنامه ارمغان، دوره 26، شماره 1، فروردین 1336- سعید نفیسی
مثنوی معنوی اثر مولوی بلخی
غزلیات شمس تبریزی اثر مولوی بلخی
دیوان حافظ شیرازی
دیوان غزلیات خواجوی کرمانی
شاهنامه فردوسی طوسی

haray
ADMINISTRATOR
PROFILE

یازیلار

سون یازیلار

باش یازارلار

چوخ سئویلن لر

ویدیولار